English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (593 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lexicology U واژه شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
Other Matches
portmanteau U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux U واژه مرکب از دو واژه
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
mosul U واژه
terming U واژه
termed U واژه
term U واژه
neologism U نو واژه
worded U واژه
word U واژه
neologisms U نو واژه
word blindness U واژه کوری
glossary U واژه نامه
neologisms U واژه تراشی
the root of a word U ریشه واژه
punctuation for reference U زیر واژه
glossaries U واژه نامه
philologist U واژه شناس
cognate U واژه هم ریشه
synonym U واژه مترادف
word-blindness U واژه کوری
neologism U واژه تراشی
neologisms U واژه جدید
synonym U واژه هم معنی
synonyms U واژه مترادف
synonyms U واژه هم معنی
neologism U واژه جدید
pejorative U واژه تحقیری
score out that word U ان واژه را خط بزنید
worded U واژه سخن
word count U واژه شماری
buzz word U رمز واژه
word deafness U واژه کری
word order U ترتیب واژه ها
loanword U واژه بیگانه
loanword U واژه عاریه
wordbook U واژه نامه
buzz words U رمز واژه
keyword U واژه کلیدی
intercalation U واژه افزایی
word U واژه سخن
dictionary U واژه نامه
paronym U واژه هم ریشه
stimulus word U واژه محرک
glossary U واژه نامه
dissylable U واژه دوهجائی
lexicon [dictionary] U واژه نامه
word book U واژه نامه
wordbook U واژه نامه
coinage U ابداع واژه
neolalia U واژه تراشی
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
homely [British E] <adj.> U بیمزه [واژه تحقیری]
prandial U واژه شوخی امیز
post fix U در پایان واژه چسباندن
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
septisyllable U واژه هفت هجائی
polysllable U واژه جند هجائی
homely [British E] <adj.> U خفه [واژه تحقیری]
logomachy U بازی واژه پردازی
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
an inseparable prefix U سر واژه جدا نشدنی
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
octosyllable U واژه هشت هجائی
homely [British E] <adj.> U سنگین [واژه تحقیری]
pentasyllable U واژه پنج هجائی
word association test U ازمون تداعی واژه ها
word building test U ازمون واژه سازی
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
lexicons U واژه نامه دیکسیونر
word choice test U ازمون واژه گزینی
wordage U کلمات واژه بندی
lexicon U واژه نامه دیکسیونر
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
word span test U ازمون فراخنای واژه ها
syncopation U کوتاه سازی واژه
teragram U واژه چهار حرفی
purism U واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
dictionaries U کتاب لغت واژه نامه
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
dictionary U کتاب لغت واژه نامه
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
glossary U واژه نامه ضمیمه کتاب
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
glossaries U واژه نامه ضمیمه کتاب
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
nomenclature U فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
rebus U نشاندادن واژه ها بصورت مصور
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
bawdry U زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
cantoria U [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
How do you pronounce [say] that [this] word? U این واژه چه جور تلفظ می شود؟
homely [British E] <adj.> U عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
catch-phrase U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
catch-phrases U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
oenology U می شناسی شراب شناسی
parathesis U پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
Genius Loci U نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
anglo-chinois U [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
to inspan oxen U این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
is intervocalic U حرف Pدر واژه میان دو صداواقع شده است
kpsi U [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
this word occurs in gulistan p U این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
to purify the person language U زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
split infinitive U مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
Chrismon U [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
split infinitives U مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
the word is sanctioned by use U کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
worid U کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
Cinquecento U [واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
electrographic architecture U [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
fullwrite professional U یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
areodetic U مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
backwater U محل راکد [عقب افتاده] [عقب مانده] [واژه تحقیری]
Royal Bokhara U فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
the propriety of a term U درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
singular U واژه مفرد صیغه مفرد
anthography U گل شناسی
angiology U رگ شناسی
chirognomics U کف شناسی
sferics U جو شناسی
appreciative U حق شناسی
toxicology U سم شناسی
technology U فن شناسی
appreciatively U حق شناسی
pyrtretology U تب شناسی
gratefulness U حق شناسی
hydrology U اب شناسی
pterography U پر شناسی
somatology U تن شناسی
palmistry U کف شناسی
technologies U فن شناسی
graphology U خط شناسی
neurology U پی شناسی
ichnolighology U رد پا شناسی
muscology U خزه شناسی
musicology U موسیقی شناسی
iamatology U درمان شناسی
mycology U قارچ شناسی
morphophonemics U ریشه شناسی
vulcanology U اتشفشان شناسی
mycology U سماروغ شناسی
volcanology U اتشفشان شناسی
myology U ماهیچه شناسی
nucleonics U هسته شناسی
hydrology U مبحث اب شناسی
nomology U قانون شناسی
vermeology U کرم شناسی
nephology U ابر شناسی
nepholefy U ابر شناسی
victimology U قربانی شناسی
virology U ویروس شناسی
nematology U کرم شناسی
hypnology U خواب شناسی
numismatic U مسکوک شناسی
morphology U شکل شناسی
indology U هند شناسی
insectology U حشره شناسی
kinematic U جنبش شناسی
kinematics U حرکت شناسی
kinesiology U حرکت شناسی
constructivism U ضد زیبایی شناسی
kinology U جنبش شناسی
kymatology U موج شناسی
limnology U اب شیرین شناسی
limnology U دریاچه شناسی
kinematics U جنبش شناسی
laryngology U حنجره شناسی
lithology U سنگ شناسی
lithology U صخره شناسی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1affixation
1popsicle
1pedal pamping
1construed
1آسیب شناسی مولفه های موثر بر تحکیم بنیان خانواده و ارائه راه کارهای مدیریتی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com